loading...
ساز پسرک
حمید رضا بازدید : 125 پنجشنبه 03 تیر 1389 نظرات (0)

صدای سخن عشق  - سازپسرک

زمان نمي گذرد ، عمر ره نمي سپرد !
صداي ساعت شماطه ، بانگ تكرار است
نه شنبه هست و نه جمعه !
نه پار و پيرار است !
جوان و پير كدام است ؟ زود و دير كدام ؟

اگر هنوز جوان مانده اي به آن معناست ،
كه عشق را به زواياي جان صلا زده اي .
ملال پيري اگر مي كشد تو را ، پيداست ؛
كه زير سيلي تكرار ،
دست و پا زده اي !

زمان نمي گذرد .
صداي ساعت شماطه بانگ تكرار است .
خوشا به حال كسي ، كه لحظه لحظه اش ، از بانگ عشق سرشار است .

حمید رضا بازدید : 123 پنجشنبه 03 تیر 1389 نظرات (0)

نمی دونم !   - سازپسرک

    نمیدونم از کجا شروع کنم قصه تلخ سادگیمو ...

 

                       نمیدونم چرا قسمت میکنم روزهای خوبه زندگیمو...

 

     چرا تو اول قصه همه دوستم میدارن...

 

                              وسط قصه میشه سر به سر من میزارن...

 

                                                               تا میخواد قصه تموم شه همه تنهام میزارن... 

 

       میتونم مثل همه دورنگ باشم دل نبازم   ...    میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم

       تا با یه نیش زبون بترکه و خراب بشه    .......  تا بیان جمش کنن حباب دل سراب بشه

     میتونم بازی کنم با عشق و احساس کسی  ....  میتونم درست کنم ترس و دلواپسی

     میتونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم  .....  میتونم پشت دل ها قایم بشم کمین کنم

   ولی با همه این حرفا باز منم مثل اونهام  ...  یه دروغگو میشم همیشه ورد زبونهام...

        یه نفر پیدا بشه به من بگه چیکار کنم  ...  با چه تیری اونی که دوستش دارم و شکار کنم...

     توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره...

حمید رضا بازدید : 157 پنجشنبه 03 تیر 1389 نظرات (0)

روز مادر يعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! روز مادر يعنی به تعداد همه روزهای آينده تو ،دلواپسی! روز مادر يعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بيداری ! روز مادر يعنی بهانه  بوسيدن خستگی دستهايی که عمری به پای باليدن تو چروک شد روز مادر يعنی بهانه در آغوش کشيدن  او که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود روز مادر يعنی باز هم بهانه مادر گرفتن....        مادرم روزت مبارک...

حمید رضا بازدید : 112 پنجشنبه 03 تیر 1389 نظرات (0)

دندان های مرتب،منظم و ریز:
تداعی کننده یک چهره مهربان، ساده، قانع و با گذشت است. عواطف و احساسات قوی و مهربانی در لبخند آن ها کاملا نمایان است. چهره ای آرام و دلسوز دارند. به آینده امیدوارند و از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند.

وقتی دندان های پیشین (سانترال) بزرگ تر هستند:

نشان دهنده فردی ماجراجو، شلوغ، پر احساس، در عین حال دقیق، منظم، مقتدر، جسور، جاه طلب و کنجکاو که قبل از انجام هر کاری بارها و بارها جوانب کار را می سنجد به گونه ای که گاهی اوقات خود نیز خسته می شود. از روابط اجتماعی قوی و مناسبی برخوردار است.

حمید رضا بازدید : 133 پنجشنبه 03 تیر 1389 نظرات (0)

عشق و دیوانگی

در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بی کاری خسته و کسل شده بودند.
ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت بیایید یک بازی بکنیم مثل قایم باشک.
همگی از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد، من چشم می گذارم و از آنجایی که کسی نمی خواست دنبال دیوانگی برود همه قبول کردند او چشم بگذارد.
دیوانگی جلوی درختی رفت و چشم هایش را بست و شروع کرد به شمردن .. یک .. دو .. سه .. همه رفتند تا جایی پنهان شوند.
لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد، خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد، اصالت در میان ابرها مخفی شد، هوس به مرکز زمین رفت، دروغ گفت زیر سنگ پنهان می شوم اما به ته دریا رفت، طمع داخل کیسه ای که خودش دوخته بود مخفی شد و دیوانگی مشغول شمردن بود هفتاد و نه … هشتاد … و همه پنهان شدند به جز عشق که همواره مردد بود نمی توانست تصمیم بگیرید و جای تعجب نیست چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است، در همین حال دیوانگی به پایان شمارش می رسید نود و پنج … نود و شش. هنگامی که دیوانگی به صد رسید عشق پرید و بین یک بوته گل رز پنهان شد.

حمید رضا بازدید : 149 پنجشنبه 03 تیر 1389 نظرات (0)

صانع پروردگار حي توانا
اول دفتر به نام ايزد دانا
صورت خوب آفريد و سيرت زيبا
اکبر و اعظم خداي عالم و آدم
مرغ هوا را نصيب و ماهي دريا
از در بخشندگي و بنده نوازي
روزي خود مي‌برند پشه و عنقا
قسمت خود مي‌خورند منعم و درويش
در بن چاهي به زير صخره صما
حاجت موري به علم غيب بداند
برگ‌تر از چوب خشک و چشمه ز خارا
جانور از نطفه مي‌کند شکر از ني
نخل تناور کند ز دانه خرما
شربت نوش آفريد از مگس نحل
از همه عالم نهان و بر همه پيدا
از همگان بي‌نياز و بر همه مشفق
از عظمت ماوراي فکرت دانا
پرتو نور سرادقات جلالش
حمد و ثنا مي‌کند که موي بر اعضا
خود نه زبان در دهان عارف مدهوش
حيف خورد بر نصيب رحمت فردا
هر که نداند سپاس نعمت امروز
وز همه عيبي مقدسي و مبرا
بارخدايا مهيمني و مدبر
با همه کروبيان عالم بالا
ما نتوانيم حق حمد تو گفتن
ور نه کمال تو وهم کي رسد آن جا
سعدي از آن جا که فهم اوست سخن گفت
 
حمید رضا بازدید : 127 پنجشنبه 03 تیر 1389 نظرات (2)

دستانم بوی گل می داد

مرا محکوم به چیدن گل کردند

اما کسی نگفت شاید گلی کاشته ام

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 20
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 32
  • بازدید کلی : 3,375